به گزارش مشرق، فرید زکریا در تحلیلی برای واشنگتنپست با بیان این مطلب نوشته است: «رسانههای اسرائیلی از یک جلسه امنیتی گزارش دادهاند که در آن ژنرال هرتزی هالوی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل از نبود استراتژی روشن نتانیاهو انتقاد کرد. هالوی با اشاره به اینکه ارتش اسرائیل دوباره وارد شمال غزه شده است - منطقهای که ادعا میکرد در ماه ژانویه پاکسازی کرده است - هشدار داد که اگر برنامهای برای ایجاد نوعی دولت بدون حماس در این مناطق وجود نداشته باشد، ارتش اسرائیل درگیر یک عملیات بیپایان خواهد شد.
یوآو گالانت، وزیر جنگ پا را فراتر گذاشته و علناً از نتانیاهو انتقاد کرده و گفته است که روز بعد از جنگ تنها باید توسط بازیگرانی که جایگزین حماس میشوند، شکل بگیرد. وی اعلام کرد که حماس به اسرائیل اجازه نخواهد داد که مستقیماً بر غزه حکومت کند.
نیویورک تایمز گزارش مشابهی از درگیری و مناقشات داخلی اسرائیل داشته است. هاآرتص هم نوشته این جلسات توجیهی برای رسانهها فقط میتواند یک جلسه توجیهی هماهنگ علیه نخست وزیر باشد.
دلیل این مخالفتهای خارقالعاده در زمان جنگ این است که مقامهای اسرائیلی متوجه چیزی شدهاند که مقامهای آمریکایی ماهها درباره آن به آنها هشدار میدهند: بدون داشتن استراتژی برای ایجاد حکومت باثبات در غزه، آنها با یک شورش مستمر روبرو خواهند شد، همانطور که ایالات متحده در افغانستان و عراق تجربه کرد. شواهدی وجود دارد که در حال حاضر این اتفاق در حال رخ دادن است. نیروهای اسرائیلی دو بار مجبور به بازگشت به جبالیا (شمال نوار غزه) و سه بار به الزیتون (در شهر غزه) شدهاند. حمله اخیر و بحث برانگیز ارتش اسرائیل به بیمارستان الشفا دومین تلاش بود که نشان داد موفقیت اولیه آنها پایدار نبوده است. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا هفته گذشته خاطرنشان کرد: ما در مناطقی که اسرائیل در شمال پاکسازی کرده است، حتی در خان یونس، دیدهایم که حماس بازمیگردد.
در مورد اینکه آیا ارتش اسرائیل در انجام حملات خود در غزه مراقب غیرنظامیان است یا خیر، مطالب زیادی نوشته شده است. اما نکته بزرگتر به استراتژی ضد شورش مربوط میشود. تنها کمپین موفق ضد شورش آمریکا در سالهای اخیر در سال ۲۰۰۷ در عراق برای محافظت از غیرنظامیان، منزوی کردن شورشیان و سپس سرکوب آنها طراحی شد. برای این منظور، ژنرال دیوید پترائوس، مذاکراتی طولانی با اهل تسنن عراق - جامعهای که شورشها را تولید میکردند - داشت تا آنها را جذب کند و در دولت عراق سهمی به آنها بدهد و در نتیجه شورشیان و شبهنظامیان را منزوی کند. او سپس از نیروی مرگبار علیه آن شبه نظامیان استفاده کرد. این تقریباً معکوس استراتژی اسرائیل است که قبل از هر چیز به دنبال حماس بوده است، با گلولههای آتشین، بدون توجه به غیرنظامان غزه.
استدلال نتانیاهو علیه طرحها و عملیاتهای پس از جنگ این است که جنگ تمام نشده است و هیچ جایگزینی برای پیروزی نظامی وجود ندارد و هرگونه تلاش برای توجیه با این یا آن ادعا دور شدن از واقعیتهاست. او بارها در لفاظیهای خود مدعی شده که جنگ را تا رسیدن به پیروزی کامل ادامه خواهد داد، که احتمالاً منظور او تسلیم شدن حماس است.
از همان اوایل جنگ، دولت بایدن بر این باور بود که استراتژی نتانیاهو ناقص است، زیرا هیچ راهی برای شکست نظامی حماس بدون استراتژی سیاسی برای منزوی کردن آن و ارائه جایگزینی که اعتبار و مشروعیت داشته باشد وجود نداشت. به همین دلیل بود که کاخ سفید میخواست با تشکیلات خودگردان فلسطین و گروهی از کشورهای عربی، از جمله مصر و عربستان سعودی، گفتوگوهایی را آغاز کند تا برنامههایی برای بازسازی و حکومت در غزه غیر حماس انجام دهد. نتانیاهو چنین طرحی را در نظر نخواهد گرفت. نتانیاهو از صحبت در مورد پس از جنگ امتناع میکند زیرا میداند که آیندهاش پس از جنگ تاریک است.
بسیاری از اسرائیلیها همچنان او را مسؤول سیاستهایی میدانند که منجر به حمله هفت اکتبر و طوفان الاقصی شد. در صورت برگزاری انتخابات جدید، او احتمالاً سمت خود را از دست میدهد - و سپس با پیگرد قانونی مداوم و همچنین تحقیقات احتمالی در مورد شکستهایی که به هفت اکتبر منتهی شد، مواجه خواهد شد. همه اینها تا زمانی که او نخستوزیر باشد، میتواند لغو شود؛ او هرگز به هدف تسلیم حماس دست نخواهد یافت، اما جنگ را به طور نامحدود ادامه خواهد داد. این یک استراتژی است که برای تامین امنیت آینده اسرائیل طراحی نشده است، بلکه هدف تنها خود او است.»